
آیا لهجهی شما مهم است یا فقط کافی است که دیگران شما را بفهمند؟
خیلی از کسانی که زبان دوم یاد میگیرند روی داشتن لهجهی عالی وسواس دارند، گویی صحبت کردن به یک زبان دیگر کافی نیست و نیاز است که لهجهی خوبی هم داشته باشند.
نویسنده: Chontelle Bonfiglio
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
اما لهجهی خوب چیست؟
به عنوان یک استرالیایی که سالها به خارج مسافرت کرده و در آنجا زندگی کرده است، لهجههای انگلیسی بومیان انگلیسی زبان و خارجیها را شنیدهام و باید به شما بگویم که بعضی وقتها فهمیدن خارجیها راحتتر از بومیانی است که کلمات عامیانهی زیادی به کار میبرند. میدانم که در واقع این مسئله را عمومیت میدهم اما آیا حرف زدن استرالیاییها یا آمریکاییها را زمانی که با آن لهجهشان در یک مکالمه با دوستانشان غرق شدهاند را شنیدهاید؟
جملات را به هم متصل میکنند و انتهای بعضی کلمات را حذف میکنند. یا هیچ وقت سعی کردهاید که لهجهی اسکاتلندی یا ایرلندی را بفهمید وقتی آن شخص با سرعت صد مایل در ساعت صحبت میکند؟ حتی بومیان انگلیسی زبان از یک کشور هم برایشان سخت است که دیگر انگلیسی زبانان را بفهمند چه برسد به خارجیهایی که انگلیسی صحبت میکنند.
شاید روشی که ما حرف میزنیم مهم باشد نه لهجهی ما؟
افراد زیادی را در سفرهایم به سراسر دنیا دیدهام که قادر بودند به چند زبان صحبت کنند. خصوصاً دختری را به یاد دارم که زبان انگلیسی را خیلی خوب صحبت میکرد ولی مدام از لهجهی بدش عذرخواهی میکرد. مهم نیست که او لهستانی بود و انگلیسی پنجمین زبانی بود که به آن صحبت میکرد به اضافهی آلمانی روسی و فرانسوی! مهم این بود که چرا باید بابت لهجهاش عذرخواهی میکرد، درصورتی که من در آن زمان فقط میتوانستم انگلیسی صحبت کنم. کار او ارزش داشت، چون میتوانستی او را بفهمی و اهمیت لهجه زبان دوم و سوم و ... در اولویت نبود.
قابل فهم بودن
مسئله مهم، قابل فهم بودن است. صحبت کردن در مورد لهجهها همیشه مرا به فکر فرو میبرد چون برای من لهجه مهم نیست، بلکه مهم نحوهی صحبت کردن با آن لهجه است. تا آنجایی که چند قانون ساده را رعایت کنید، صرف نظر از اینکه چه لهجهای دارید، زبان شما قابل فهم خواهد بود؛ و آیا این مهمترین هدف نیست که بتوانید با طرف مقابل مکالمه داشته باشید و زبانتان قابل فهم باشد؟
قوانین صحبت کردن
بدون اهمیت به لهجهای که دارید، اگر این قواعد را رعایت کنید، هرکسی، زبانی که شما به آن صحبت میکنید را بلد باشد، میتواند شما را بفهمد.
واضح و روشن صحبت کنید
جملات را بهطور واضح بیان کنید و هر لغت را بدون وصل کردن به سایر لغات بیان کنید.
بهآرامی صحبت کنید
بهآرامی صحبت کنید البته نه آنقدر که شنوندهی شما خسته شود، اما سعی نکنید با سرعت صد مایل در ساعت حرف بزنید تا آن حد که زمانی برای فهمیده شدن، نداشته باشید.
دهانتان را باز کنید
با لبهای نیمه بسته و زیر لب حرف نزنید. سعی کنید دهانتان را باز کنید و بگذارید کلمات بیرون بیایند.
بین جملات، فاصله بگذارید
قبل از آنکه جملهی بعدی را بگویید، اجازه دهید جملهتان فهمیده شود. بین جملات یک یا دو ثانیه فاصله بگذارید و نفس بکشید.
لهجهی واضح به مرور زمان به دست میآید
وقتی با بومیان یک زبان صحبت میکنید بیشتر دوست دارید با لهجهی آنها صحبت کنید؛ بنابراین اگر هدفتان این باشد و بخواهید واقعاً مثل یک بومی صحبت کنید، پس فقط باید تمرین کنید.
لهجهی من؟
در حدود پنج سال است که به زبان ایتالیایی حرف میزنم و با وجود اینکه میتوانم با هر کسی مکالمه داشته باشم و از لحاظ قابل فهم بودن مشکلی ندارم، اما هنوز هم لهجه دارم و مثل یک بومی زبان ایتالیایی نیستم. اهمیت لهجه زبان دوم برای من چیست؟ لهجهام قبلاً مرا آزار میداد اما حالا به این فکر میکنم که تمام تلاشم را کردهام که زبان جدیدی را یاد بگیرم بهگونهای که بتوانم مکالمه داشته باشم پس اگر تا آنجا که میتوانم از این زبان استفاده میکنم، پس مشکل چیست؟
خیلی از کسانی که دیدهام به من میگویند که من لهجهی غلیظ انگلیسی ندارم، بعضی اوقات مردم نمیتوانند بفهمند که من اهل کجا هستم. چرا که من به حالتی خنثی صحبت میکنم؛ اما خودم فکر میکنم زندگی در خارج باعث شده که به طور طبیعی این نحوهی حرف زدن را انتخاب کنم. چون به عنوان معلم انگلیسی برای خارجیها کار کردهام، یاد گرفتهام که زبانم باید قابل فهم باشد. در نهایت هرکسی یک نوع لهجه دارد، حتی کسانی که در یک کشور زندگی میکنند لهجههایشان متفاوت است اما آنها میتوانند همدیگر را بفهمند.
اگر نگران لهجهی خود هستید، یا نحوهی حرف زدنتان، فقط به یاد بیاورید که شما یک زبان را یاد گرفتهاید برای آنکه بتوانید با دیگر کسانی که به آن زبان صحبت میکنند، مکالمه داشته باشید؛ و اگر چنین کاری انجام میدهید به هدف خود رسیدهاید، مهم نیست چه لهجهای دارید.