آموزش زبان از دیدگاه زبان شناسی موارد متعددی را مورد بررسی قرار میدهد. تا به حال به این فکر کردهاید که آیا واقعاً بعد از مدرسه، قادر خواهید بود به روانی انگلیسی صحبت کنید؟ آیا فکر میکنید معلم زبانتان، کار خود را درست انجام میدهد؟ هیچوقت خارج از کشور بودهاید و توانستهاید بهخوبی به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنید؟
آیا بعضی اوقات به این فکر کردهاید که دروس انگلیسی برای اینکه بهتر بتوانند شما را برای دنیای واقعی و ارتباط واقعی آماده کنند. باید به گونهای متفاوت ارائه شود؟ آیا فکر میکنید در شغل آتی خود باید از زبان انگلیسی استفاده کنید؟ و آیا فکر میکنید که شما بیشتر با افراد بومی صحبت خواهید کرد یا اعتقاد دارید که محیط کاری شما چند فرهنگه خواهد بود؟
حتما صفحه آموزش زبان انگلیسی ما را اینجا مطالعه کنید.
در این مقاله میخواهیم شما را با تدریس و یادگیری زبان خارجی و آموزش زبان از دیدگاه زبان شناسی آشنا کنیم. ما شما را با دانشی مقدماتی درباره موضوع آماده میکنیم و در پایان درمورد اینکه آیا واقعاً دروس انگلیسی باید در مدارس تغییر کند به بحث خواهیم پرداخت. چنانچه به این موضوع علاقهمند هستید، این مطلب را بخوانید و از آن لذت ببرید!
نویسندگان: CARMEN & LAURA
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
آموزش زبان انگلیسی از دیدگاه زبان شناسی
همانگونه که ممکن است تا بهحال متوجه شده باشید، امروزه زبان انگلیسی نقش مهمی در زندگی روزمره ما دارد. سال 2005 تاکنون، زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی آلمان تدریس میشود و شاید شما هم در سنین شش یا هشت سالگی شروع به یادگیری آن کرده باشید. علاوه بر این، زبان انگلیسی بهطور روز افزونی بهعنوان زبان میانجی در سراسر دنیا استفاده میشود. بهعنوان مثال، برای برقراری ارتباط میان افرادی با زبانهای مادری متفاوت استفاده میشود.
پس ممکن است تاکنون احساس کرده باشید که یادگیری زبان انگلیسی یا زبانهای دیگر برایتان اهمیت دارد. ممکن است بهعنوان یک انتخاب به سفر به خارج از کشور فکر کنید. شاید تاکنون خارج بودهاید؟! اگر اینکار را انجام میدهید یا تا کنون انجام دادهاید، شما تنها نیستید. هرسال، حدوداً بیست هزار جوان تصمیم میگیرند که مدت زمانی را در خارج از کشور بگذرانند، مخصوصاً در ایالاتمتحدهی امریکا، برای این که کشوری انگلیسی زبان است. زیرا آنها میخواهند مانند بومیان زبان انگلیسی صحبت کنند.
فقط 3.1 درصد از آلمانیهای بین بیست تا بیست و نه سال انگلیسی صحبت نمیکنند، در حالی که 56.9 درصد از مردم آلمان بالای هفتاد سال سن دارند. باید توجه داشته باشید که وقتی شما یا هرکس دیگری که همسن شماست به خوبی انگلیسی صحبت میکنید، پدر بزرگها و مادر بزرگهای شما یا افراد مسنتری که با آنها در خیابانها مواجه میشوید ممکن است با آن مشکل زیادی داشته باشند.
نقش اپ های آنلاین در یادگیری زبان
علاوه بر این، ابزارها و اپهای آنلاین نظیر لئو، دولینگو و بابل بهطور روز افزونی نقش مهمی در یادگیری زبان دارند. بابل اخیراً بیش از یک میلیون کاربر داشته است. یکی از دلایل آن این است که امروزه دانشآموزان نیاز به بهبود زبان انگلیسی را احساس میکنند. چون مهارتی بسیار ارزشمند در بازار کار محسوب میشود. شاید شما تاکنون برخی از این اپها را استفاده کرده باشید؟ درصورتی که تاکنون از آنها استفاده نکردهاید، لینک برخی از این جلسات رایگان را برایتان در انتهای این پست گذاشتهایم.
کلاسهای دو زبانه در مدارس ابتدایی
امروزه در آلمان به نسبت ده سال پیش، اغلب کلاسها دوزبانه هستند. تدریس در این کلاسها بیشتر اوقات بهشکل مدارس آلمان (Gymnasium) انجام میگیرد. با این همه سیاستمداران در فکر معرفی کلاسهای دو زبانه حتی در مدارس ابتدایی هستند. زیرا تحقیقات نشان داده است که کودکان در مدارس ابتدایی میتوانند خیلی سریع زبان خود را بهبود ببخشند. همچنین, بعدها نسبت به کودکانی که یادگیری زبان را در سنین بالاتری شروع میکنند، دارای توانش زبانی بالاتری خواهند بود. شما در این مورد چه فکر میکنید؟
آیا کلاسهای دوزبانه داشتهاید؟ آیا دوست دارید این کلاسها در برنامهی درسی نرمال گنجانده شوند؟ تحقیقات جدیدی نشان داده است که در سالهای اخیر توانش زبانی دانشآموزان در سراسر آلمان بهبود یافته است.
دلایل بهبود توانش زبانی در آلمان
تمرکز بیشتر بر مهارتهای ارتباطی در دروس مدرسه، پایینآمدن سن شروع یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان یک زبان خارجی است. همچنین بر کلاسهای دوزبانه مثل کلاسهای بیولوژی و تاریخ که به زبان انگلیسی تدریس میشود و انگلیسی شدن زندگی روزمره (سریالهای تلویزیونی، کتابها، بازیهای کامپیوتری) باید متمرکز بود. تمام اینها کمک میکند که زبان انگلیسی بیشتر و بیشتر به جای آن که یک زبان خارجی تبدیل به یک زبان دوم شود.
دلیل دیگر میتواند بالا رفتن توانش زبانی معلمین در زبان انگلیسی باشد. بر اساس درجهبندی سازمان آموزش زبان (EF)، رتبهی آلمان در توانش زبان انگلیسی در میان هفتاد کشور جهان، (کلیهی جمعیت جهان در نظر گرفته میشود) رتبهی یازده است.
مفاهیم و تفاوتها در یادگیری و آموزش زبان خارجی
در بحث آموزش زبان از دیدگاه زبان شناسی بهعنوان یک حوزهی کاربردی، روشهای یادگیری و دیدگاههای متفاوتی مطرح است که عبارتند از:
- آموزش کلاسیک رودررو مانند آنچه در کودکستانها، مدارس و مدارس زبان (موسسهی گوته، برلیتز، کارل دیسبرگ، ...) صورت میگیرد.
- یادگیری آنلاین و دیجیتال از طریق ابزارهایی مانند اپهایی که در بالا ذکر شد. همچنین, انتخاب هایی مانند: سی دیها و یادگیری از طریق غرق شدن در یک فرهنگ دیگر مثل رفتن به خارج از کشور برای تحصیل، سکونت در یک خانواده در خارج از کشور وجود دارند.
- مورد آخر همان چیزی است که زبانشناسان بهجای " یادگیری زبان " به آن " فراگیری زبان " میگویند. علاوه بر این، میتوان میان آموزش زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم (ESL) در مقایسه با آموزش زبان انگلیسی بهعنوان یک زبان خارجی (EFL) انتخب کرد. همچنین, بین دو مورد گفته شده و زبان انگلیسی بهعنوان زبان میانجی (ELF) و انگلیسی بهعنوان زبان بینالمللی (EIL) تمایز قائل شد.
تفاوت بین حوزههای کاربردی زبان
بر اساس گفتهی "سیدلهافر " (زبانشناس): " (ELF) بخشی از پدیدهی کلیتری از زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بینالمللی (EIL) یا " انگلیسیهای جهانی " است "؛ بنابراین (EIL) به معنای کاربرد زبان انگلیسی در تمام حوزههای مطرح شده توسط " کاچرو " است. در مقایسه با آن (ELF) ترجیحاً برای دلالت به روابط میان مردمی با زبانهای متفاوت مادری به کار برده میشود. با توجه به این که این روزها انگلیسی تبدیل شده به بزرگترین زبان میانجی، آموزش انگلیسی به عنوان زبان میانجی (ELF) به طور روز افزونی دارای اهمیت میشود و همچنین آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان میانجی اولین و مهمترین شکل آموزش میشود.
آموزش زبان به عنوان یک زبان بینالمللی
از تمام مردمی که امروزه در جهان، انگلیسی صحبت میکنند فقط تعداد کمی بومی زبان انگلیسی هستند. بهعلاوه، بخش عظیمی از تعاملاتی که به زبان انگلیسی انجام میگیرد، در میان مردمی صورت میگیرد که فرهنگهای متفاوتی دارند. ممکن است در واقع هیچ یک از آنها بومی زبان انگلیسی نباشند. بنابراین مهم است که به مردمی که در حال تجربهی برخوردهای میان فرهنگی هستند آموزش داده شود. آموزش پیرامون آنکه چگونه انگلیسی را بهگونهای صحبت کنند که بهراحتی برای هرکسی که در این تعاملات شرکت دارد، قابل فهم باشد.
آموزش زبان انگلیسی بهعنوان یک زبان بینالمللی (EIL) بر واضح بودن، استراتژیهای تعامل، توانش نوشتاری تمرکز دارد. همچنین بر محتوای فرهنگی، واکنش سریع مدرس و فرهنگ بومی تأکید دارد. آموزش (ELF)، نهتنها بر توانش زبانی، بلکه بهگونهای حائز اهمیت، بر اطلاعات بین فرهنگی و دانش پیرامون سایر فرهنگها، تمرکز دارد.
یادگیری زبان انگلیسی
چرا امروزه ترجیحاً زبان انگلیسی بهعنوان زبان میانجی در کلاسهای آلمانیها آموزش داده میشود؟
مطالعهای توسط " کلارک "، نشان میدهد که " مردم بهطور روزافزون و آگاهانهای از انگلیسی استفاده میکنند. بهگونهای که آنها را با مکان خاصی معرفی میکند ". در حالیکه در کلاسهای انگلیسی امروز، تأکید اصلی در آموزش روی انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی امریکایی است. نگاهی هم به گونههای دیگری مثل انگلیسی استرالیایی یا کانادایی میشود. این فقط شامل تفاوتها در گرامر و تلفظ نیست بلکه در فرهنگ هم هست. بنابراین، دربارهی این که آیا تمرکز اصلی باید بر آموزش ELF/EIL، گونهی غیربومی زبان انگلیسی باشد، بحث وجود دارد.
طرفداران:
" کاملاً واضح است که بیشتر مردم برای این انگلیسی یاد نمیگیرند که با بومیان زبان انگلیسی صحبت کنند ".
هنگامی که انگلیسی صحبت میکنید، آیا با یک بومی زبان انگلیسی صحبت میکنید؟ یا کسانی که با آنها صحبت میکنید کاربران ELF زبان هم هستند؟ طرفداران آموزش ELF بر روی وجه مثبت یک زبان بینالمللی مشترک برای برقراری ارتباط تأکید دارند. در حالیکه تفاوتها در انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی امریکایی (مثل litre در مقایسه با liter، colour در مقایسه با color، catalogue در مقایسه با catalog) وجود دارد. هنوز موانعی در یادگیری هریک از این گونهها بهوجود میآورد. آموزش انگلیسی بهعنوان زبان میانجی میتواند از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کند، چون درست یا غلطی وجود ندارد.
نگرشهای متفاوتی در مورد ELF
نگرشهای متفاوتی در مورد ELF، بهعنوان انگلیسی آسان هم مثل انگلیسی ابتدایی، انگلیسی ساده و انگلیسی سادهی بینالمللی وجود دارد. این زبانها معمولاً شامل دایرهی لغات کاهش یافتهای هستند که بر فراگیری سریع تمرکز دارد. همچنین قوانین گرامر و تلفظ در آنها به حداقل کاهش یافته است. علاوه بر این آموزش ELF میتواند به بالا رفتن آگاهی و دانش بین فرهنگی کمک کند. بر طبق گفتهی " راتانافوما "(زبانشناس)، زبان انگلیسی بهنوان یک زبان میانجی بر واضح بودن زبان برای دو طرف تمرکز دارد. زیرا این مسئله در ارتباطات بینالمللی بسیار حائز اهمیت است.
تعداد کمی از ما انگلیسی را فقط به خاطر خواندن غزلهای شکسپیر یاد میگیریم. هدف اصلی، توانایی برقراری ارتباط با مردمی است که زبان مادری یکسانی ندارند. " راتانافوما " همچنین اظهار میدارد که یکی از مشخصههای مهم ELF تکرار زیاد چیزی است که گوینده به زبان میآورد. مشخصهی دیگر جلوگیری از زبان محاورهای محلی و استفاده از اصطلاحات خاص است. از طریق مبادلهی معنا میان افراد درک مشترکی به وجود میآید.
معلمهای زبان خارجی
بیشتر معلمهای زبان خارجی خودشان بومی زبان نیستند، اما با این وجود دانشآموزان میتوانند انگلیسی را از آنها با موفقیت یاد بگیرند. یک مثال خوب: خود شما! اکثر شما، شاید هرگز یک معلم بومی زبان انگلیسی هم در مدرسه نداشتهاید. همانگونه که " سیدلهافر "(زبانشناس) میگوید:" تعداد زیادی از تفاوتهای ظریفی که در زبان بومیان زبان انگلیسی وجود دارد، از نظر برقراری ارتباط حشو هستند. در بطن زبان میانجی زایایی کمی دارند و ممکن است از قبل قابل آموزش نباشند و فقط با تجربهی بعدی زبان قابل یادگیری باشند. به عبارت دیگر، شما فقط زمانی یاد میگیرید که مانند یک بومی زبان صحبت کنید که برای مدت طولانی به خارج بروید.
" زبان انگلیسی دست کم به همان اندازه که توسط بومیهای زبان انگلیسی شکل گرفته است. به همان اندازه هم توسط غیربومیهای زبان انگلیسی شکل گرفته است ".
نگرش های مختلف زبان آموزی
با وجود این، مخالفان در نگرشهایی که در بالا ذکر شد مشکلاتی میبینند. با آموزش ELF به شکل انگلیسی ابتدایی، سایر گونههای استاندارد انگلیسی مثل انگلیسی بریتانیایی، ممکن است کاملاً محو شوند. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا بومیان یکی از گونههای استاندارد انگلیسی بعد از چندین نسل باز هم وجود خواهند داشت؟ آیا این به از میان رفتن اقلیت زبانها کمک نمیکند؟ به زبانهای غیر انگلیسی هم فکر کنید برای مثال زبان Denglish: برخی از افراد میگویند هنوز هم کلمات انگلیسی زیادی در زبان آلمانی وجود دارد.
این فرآیند همچنین میتواند تأثیر زیادی روی فرهنگها هم داشته باشد، بر طبق گفتهی ترودگیل: " از دست دادن یک زبان مساوی است با از دست دادن هویت چون زبان چیزی بیش از یک ابزار برای برقراری ارتباط است ". " میکاسا "(زبانشناس) هم نگران این نگرش است او میترسد که زیبایی زبان و " دامنهی وسیع ابزارهای مناسب برای سخن گفتن " دیر یا زود از بین برود.
مخالفان همچنین در این مورد بحث میکنند که آموزش انگلیسی بهعنوان زبان میانجی توانش زبانی و مهارتی که کاربران یک گونهی استاندارد زبان دارند را از بین خواهد برد. این مسئله به مرور زمان سبب خراب شدن زبان میانجی نیز خواهد شد. زیرا به گفتهی " راتانافوما "، در آموزش در مدارس (با تمرکز بر روی یک گونه) به منظور درک موقعیت به مدل استانداردی نیاز است. بهگونهای که زبان قابل شناسایی بماند و بتوان مشخصههای منحصر به فرد گونههای زبانی را حفظ کرد.
چگونه زبان انگلیسی تدریس کنیم
آیا انگلیسی به عنوان زبان میانجی، کلاسهای انگلیسی را تحتالشعاع قرار خواهد داد؟
ما به جنبههای متفاوت فراگیری زبان: یادگیری و آموزش و همچنین گونههای مختلف زبان انگلیسی همراه با بحث پیرامون آموزش ELF به جای یک گونهی استاندارد زبان انگلیسی، نگاهی انداختیم. همانگونه که ممکن است حدس زده باشید. پاسخ سادهای به این سوال که دقیقاً انگلیسی باید در کلاس زبان چگونه آموزش داده شود، وجود ندارد.
لینکهای مفید یادگیری زبان
یک پاسخ به این پرسش میتواند این باشد:
این که شما انگلیسی را بهعنوان یک زبان میانجی یا به عنوان یک گونهی زبان انگلیسی مثل بریتانیایی یا امریکایی یاد بگیرید بستگی به هدف شما از یادگیری زبان دارد. اگر قصد دارید در یک فرهنگ مشخص (مثل بریتانیای کبیر) زندگی کنید، بهتراست انگلیسی بریتانیایی یاد بگیرید. اگر میخواهید با مردمی از یک فرهنگ بخصوص کار کنید (مثلاً شرکتی که در آن کار میکنید شریکی در ایالاتمتحده دارد) باید انگلیسی امریکایی یاد بگیرید. اگر میخواهید در یک محیط چند زبانه، چند فرهنگه کار کنید باید انگلیسی را به عنوان یک زبان میانجی یاد بگیرید.
از آنجایی که امروزه بیشتر مردم در تلاش برای یادگیری مورد آخر هستند، پس این همان چیزی است که در آینده در آلمان، باید به عنوان معیار در کلاسهای زبان انگلیسی در نظر گرفته شود؛ اما چیزی که باید همیشه به یاد داشته باشیم این است که هم گونههای بومی زبان انگلیسی و هم زبان انگلیسی به عنوان زبان میانجی باید آموزش داده شوند و یاد گرفته شوند. شاید نتیجهی آنچه که در هنگام نوشتن این مقاله در سر داشتیم را بتوان با کمک نقل قولی از زبانشناس مشهور " فردیناند دوسوسور " توصیف کرد:
" زمان همه چیز را تغییر میدهد و هیچ دلیلی وجود ندارد که زبان از این قانون جهانی فرار کند ".
او در اصل میخواست ترسی که مردم از تغییر زبان داشتند را از آنها دور کند، ما بر این باوریم که خوب است به یاد داشته باشیم که این یک تغییر کلی است و تغییر زبان و تغییراتی که در آموزش زبان و اهداف و روشهای تدریس زبان به وجود میآید، بخشی از یک فرآیند طبیعی است که نباید از آن بترسیم.
شما در مورد یادگیری زبان خارجی از دیدگاه زبان شناسی چه فکر میکنید؟
نظرات خود را در پایین همین مقاله با ما به اشتراک بگذارید.