
وابستگی سبب عدم خوشحالی میشود
تحقیقات نشان میدهد که وابستگی در خانوادهها آموخته میشود و از نسلی به نسل دیگر میرود. وابستگی از رشد افرادی سالم و غیر وابسته جلوگیری میکند. وقتی والدین هم وابسته باشند، وابستگی به کودکان هم منتقل میشود مگر آن که از آن آگاه باشند و بهطور آگاهانهای تلاش کنند تا به کودکان خود بهگونهای سلامت پاسخ دهند تا سلامت عاطفی کودکان تأمین شود. بهگونهای که الگوسازی هموابستگی آنها را خنثی کند. از آنجائی که وابستگی آموخته میشود، میتوان کاری کرد که آموزش داده نشود و از آن جلوگیری شود. مشکل اینجاست که مثل اعتیاد، وابستگی هم انکار میشود. شما ممکن است حتی نفهمید که وابسته هستید و ناخواسته آن را به کودک خود هم آموزش میدهید علیرغم اینکه نیت خوبی دارید. مهمترین قدمهای بازدارندهای که میتوانید بردارید عبارت است از کار بر روی بهبود اعتماد به نفس خود و برقراری ارتباط.
نویسنده: Darlin Lanser
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
برخی از نشانههای مهم وابستگی عبارتند از:
• تمرکز زیاد بر روی چیزی یا کسی
• اعتماد به نفس پائین
• ارتباط بدون اعتماد به نفس
• انکار یا بیارزش شمردن نیازها، احساسات و خواستههای خود
• داشتن حد و مرز ضعیف
• نیاز به کنترل شدن
کودکان از طریق تعامل با والدین خود یاد میگیرند که چه کسی هستند و چگونه احساسات و نیازهای خود را بشناسند، ارزش گذاری کنند و برای رفعشان ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین چگونگی برقراری ارتباط با فرزندتان، در شکلگیری هویت آنها مهم است و تا حد زیادی مشخص میکند که آنها چقدر احساس امنیت و اعتماد به نفس دارند.
در اینجا ویژگیهای یک خانوادهی سالم که اجازه میدهد کودکان به عنوان بزرگسالانی مستقل و کارآمد رشد پیدا کنند را ارائه میکنیم:
• به نمایش گذاشتن آزادانهی احساسات، حالات و مشاهدات
• عدالت و برابری برای همه
• روابط سالم
• قوانین منطقی
• حمایت کننده و پرورش دهنده
• محدودیتهای سالم
• حل مشکلات
برای شما به عنوان والدین در اینجا هفت نکتهی کلیدی را یادآور میشویم که میتوانید برای تضمین رشد کودکان خود به عنوان بزرگسالانی مستقل، انجام دهید:
1. آزادی مبادلهی اطلاعات را بدهید.
یکی از مشخصههای اصلی خانوادهی سالم و نشانه سلامت عاطفی کودکان، سازمان یا حتی کشور سالم، آزادی بیان افکار و مشاهدات است. اسرار و قواعد " حرفش را نزن "، در خانوادههای ناکارآمد رواج دارد. به عنوان مثال ممانعت از حرف زدن دربارهی لنگیدن مادربزرگ یا مشروب خوردن پدر، به کودکان یاد میدهد که ترسو باشند و به خودشان و ادراکشان شک کنند. کودکان بهطور طبیعی دربارهی هر چیزی کنجکاو هستند. این نشان از سلامت است و باید مورد تشویق قرار بگیرد نه آنکه جلوی آن گرفته شود.
2. به کودکان خود احترام بگذارید.
احترام گذاشتن به این معناست که به کودکان خود گوش کنید و آنها را جدی بگیرید و بیان کنندهی این است که آنچه هستند و هر طور که احساس یا فکر میکنند ارزش و شایستگی دارد. نباید حتماً با گفتهی آنها موافقت کنید اما گوش دادن و فهمیدن، نشان میدهد که شما به آنها احترام میگذارید و به آنها یاد میدهد که به خودشان احترام بگذارند. با کودک خود با احترام و نزاکت حرف بزنید. از انتقاد بپرهیزید زیرا برای اعتماد به نفس آنها مخرب است. در عوض رفتاری که دوست دارید را مورد تشویق قرار دهید. شما میتوانید محدودیتهایی قائل شوید و نتایج منفی رفتارهایی را که دوست ندارید برای کودک خود توضیح دهید. بدون آن که رویش اسم بگذارید یا انتقادهایی نظیر این بکنید که " من و بقیه از اینکه نیم ساعت حمومت رو طول می دی عصبانی میشویم ". وقتی با کودکان خود با احترام برخورد میکنید، آنها هم با دیگران با احترام برخورد میکنند و در روابط آیندهشان هم چنین انتظاری میرود.
3. احساسات کودک خود را بپذیرید.
بیشتر مراجعین به من میگویند که به آنها اجازه داده نشده است که عصبانیت، شکایت، غم یا حتی هیجان خود را نشان دهند. آنها یاد گرفتهاند که احساسات خود را سرکوب کنند. این مسئله در روابط بزرگسالی آنها مشکل ایجاد میکند و میتواند منجر به افسردگی شود. با حسن نیت، اغلب والدین میگویند:" غمگین نباش، (حسود، یا ...) یا صدا تو بالا نبر ". اگر اجازه بدهید که کودکان احساسات خو را نشان دهند، خروجی این کار سلامت است. احساسات نباید منطقی باشند یا اینکه سعی کنید آن را ثابت نگهدارید. در عوض بهجای آن که تلاش کنید کودکان خود را از احساسی که دارند منصرف کنید، آنها را دلداری دهید و بگذارید بفهمند که دوستشان دارید. بیان آزادانهی احساسات به آن معنی نیست که اقدام به انجام آنها شود. " تامی " میتواند نسبت به خواهر خود عصبانی باشد اما نمیتواند او را بزند.
4. به حریم کودکان خود احترام بگذارید.
احترام به افکار و احساسات کودکان روشی برای احترام به حریم آنهاست. فحاشی و کتک، تجاوز به حریم آنهاست. همان گونه که لمس ناخواسته یا رابطه نزدیک هم تجاوز به حریم آنهاست. غلغلک دادن بیش از اندازهای که کودک راحت باشد هم در این گروه قرار میگیرد. علاوه بر این، چیزهایی که متعلق به کودک شماست، فضای اختصاصی و حریم خصوصی آنها هم باید مورد احترام قرار گیرد. خواندن ایمیلها یا دفترچهی خاطرات آنها یا صحبت کردن پشت سر آنها با دوستانشان هم تجاوز به حریم آنهاست.
5. بگذارید تصمیمات مناسب سن خود را اتخاذ کنند
بگذارید مسئولیت پذیر و مستقل باشند
افراد هم وابسته با تصمیمگیری و استقلال در روابط مشکل دارند. کودکان برای اینکه یاد بگیرند چگونه مشکلات خود را حل کنند و تصمیمگیری کنند، نیاز به حمایت دارند. والدین معمولاً یا افراطی عمل میکنند و یا برعکس. خیلی از بچهها مجبورند در سنین پائین مسئولیتهای بزرگترها را هم بر عهده بگیرند و هیچگاه یاد نمیگیرند که از کسی کمک بگیرند یا به کسی اعتماد کنند. بعضی از آنها که کنترل میشوند یا لوسشان میکنند، وابسته میشوند و یاد نمیگیرند که انتخابهای خودشان را داشته باشند. در صورتی که به بقیه آزادی نامحدودی بدون راهنمایی داده میشود. انواع متضاد معمولاً با هم ازدواج میکنند. آنها ازدواج خارج از تعادلی خواهند داشت که یک نفر از دیگری مراقبت میکند و هردو از هم بیزار خواهند بود.
6. قوانین و تنبیههای انسانی، منطقی و قابل پیشبینی داشته باشید.
افراد هم وابسته در خانههایی رشد میکنند که هیچ قانونی ندارند و یا قوانین جدی و سختگیرانهای دارند. به محیطی امن، قابل پیشبینی و عادلانه نیاز است تا سلامت عاطفی کودکان تامین شود. وقتی قوانین و تنبیهات مستبدانه، سختگیرانه یا ناهماهنگ باشد بهجای آن که از اشتباهات درس گرفته شود، کودکان عصبانی، نگران میشوند و یاد میگیرند که به والدین خود، مسئولین و دیگران بیاعتماد باشند. قوانین باید هماهنگ، صریح و روشن باشند و والدین هم باید با هم متحد باشند. بهجای آن که قوانین و تنبیهات را بر اساس احساسات لحظهای قرار دهید، بهدقت در مورد این فکر کنید که چه چیز مهم است و چه چیزی بهصورت منطقی قابل اجراست که این بر اساس سن و میزان استقلال کودکان متفاوت است. قوانین را برای کودکان بزرگتر شرح دهید، به آنها اجازهی سوال کردن بدهید و دلایلی خوب برای ...تصمیمات خود داشته باشید. تحقیقات نشان داده است که تنبیه بدنی میتواند در بزرگسالی، مشکلات عاطفی به بار بیاورد. بهترین تنبیهات، منطقی انسانی و هماهنگ با نتایج طبیعی کار اشتباهی است که کودک مرتکب شده است.
7. کودکان خود را پرورش دهید.
نمیتوانید به آنها عشق و محبت بیش از اندازه بدهید. برخی والدین از هدایای بسیاری استفاده میکنند یا آن که برای نشان دادن عشق خود هیچ محدودیتی قائل نمیشوند؛ اما اینها جایگزین همدلی و مهربانی نیست که برای رشد کودکان و سلامت عاطفی کودکان به عنوان یک بزرگسال دارای اعتماد به نفس و دوست داشتنی، ضروری است.