آموزش مکالمه انگلیسی به کودکان انرژی زیادی میطلبد. اگر علاقهمند باشید با کمی خلاقیت میتوانید در این کار بسیار موفق عمل کنید. در کلاسهای کارگاهی زبان خزائلی ما برای کودکان مهدکودک زبان نداریم بلکه خانه زبان و بازی داریم. عنصر اصلی آموزش زبان انگلیسی به کودکان، تدریس به همراه سرگرمی است. مکالمه زبان انگلیسی برای کودکان از این امر مستثنی نیست.
زیرا حواس کودکان بهراحتی پرت میشود و نمیتوانند بر روی یک موضوع متمرکز بمانند. اما در حین بازی به صورت غیرمستقیم درگیر زبان میشوند. بدون اینکه خودشان متوجه باشند در وحله اول از نظر شنیداری و کمکم گفتاری و باقی مهارتها تقویت میشوند.
صفحه آموزشگاه زبان انگلیسی را کلیک کنید.
چگونه به کودکان انگلیسی بیاموزیم؟
آموزش مکالمه زبان انگلیسی برای کودکان به این صورت است. در حین بازی و در محیطی که تمامی مکالمات به زبان انگلیسی صورت میگیرد، کودک زبان دوم را مانند زبان مادری خود میآموزد. یعنی باتجربه کردن و تعامل. این روش، روشی شنیداری میباشد. در این شیوه محوریت تدریس روی طبیعیترین شیوه یادگیری یعنی شنیدن است.
کودکان انگلیسیزبان خیلی قبلتر از اینکه بخوانند و بنویسند. مکالمه زبان انگلیسی را از طریق شنیدن مکالمات والدین و اطرافیان یاد میگیرند. در روش شنیداری مبنای آموزش بر شنیدن قرار دارد و تا زمانی که زبانآموز نتواند به زبان انگلیسی صحبت کند. تدریس خواندن و نوشتن محوریت نخواهد داشت.
زبانآموزانی که زبان را در مدرسه زبان خزائلی میآموزند در مکالمه بسیار موفق عمل میکنند. خانه زبان و بازی خزائلی صرفاً یک مدرسه مکالمه کودک نیست. ما در این مرکز چهار مهارت اصلی را با متدهای پویا و با زمانبندی مناسب به کودکان آموزش میدهیم.
سن مناسب یادگیری زبان در مدرسه زبان خزائلی
سن ورود به آموزشگاه زبان خزائلی ۳/۵ سال به بالا است. در این سن کودکانی که زبان مادری خود را بهخوبی تکلم میگویند پذیرفته میشوند. با گذراندن کارگاههای متنوع و در حین بازی گوش آنها به زبان انگلیسی آشنا میشود. همچنین از آنها خواسته میشود که فقط به زبان انگلیسی خواستهی خود را عنوان کنند.
آموزش مکالمه زبان انگلیسی برای کودکان در ابتدا متکی بر مهارت شنیداری است. با بزرگتر شدن کودکان و ورود به دورههای بعدی، کودکان با مهارتهای نوشتاری و خوانداری آشنا میشوند. درست مانند زبان مادری، زبان دوم را نیز میآموزند.
آموزش مکالمه زبان انگلیسی کودک سه ساله
چون خانوادهای دوزبانه دارم پس برای من ساده است که ببینم چقدر مفید است که در خانه به دو زبان صحبت شود. پدر من همیشه با ما ایتالیایی صحبت میکرد و مادرمان پرتغالی، در حالی که ما در برزیل زندگی میکنیم. وقتی به دو زبان صحبت میکنید درک شما از پدیدهها وسیعتر میشود.
کسی که به دو زبان یا بیشتر صحبت میکند، میتواند با این گفته ارتباط برقرار کند. با این چیزی که در فکرم است و با پیشینهای که دارم. تصمیم گرفتم انگلیسی را که به روانی صحبت میکنم، خودم به دخترم یاد بدهم. آموزش مکالمه زبان انگلیسی به کودک سه ساله از دقدقههای اصلی من بود.
روش من ساده بود: تا آنجایی که میتوانستم در فعالیتهای روزمره، به انگلیسی صحبت میکردم. این یعنی: خواندن، آواز خواندن، بازی کردن، حرف زدن و تماشای ویدیو. مطالعات نشان داده است که پیشدبستانیها زودتر یاد میگیرند. پس اکنون میدانم که بهترین زمان برای لوئیسا است که واقعاً انگلیسی را یاد بگیرد.
نویسنده: Benny Lewis
مترجم: آموزشگاه زبان خزائلی
خواندن
وقتی یک نوزاد کوچک بود خواندن را برایش شروع کردم. هنگامیکه گهوارهاش را تکان میدادم که بخوابد یا زمانی که داشت شیر میخورد. من هم با صدای بلند کتابهای انگلیسی خودم را برایش میخواندم. وقتی حدوداً دو ساله بود، خواندن کتابهای کودکان را هم شروع کردم. تقریباً همهی آنها به زبان انگلیسی بودند.
آواز خواندن
ما همیشه در حال خواندن آوازهای انگلیسی هستیم. او خیلی سریع آهنگهایی را یاد میگیرد که خودم با گیتارمی نوازم.
صحبت کردن
در طی روز بدون برنامهی محکم، بارها و بارها به انگلیسی صحبت میکنم. سعی میکنم فعالیتهای روزانه را با انگلیسی حرف زدن انجام دهم. مثلاً او را برای مسواک زدن یا پوشیدن کفشهایش، صدا میکنم.
حرف زدن در مورد کارهای حرکتی خیلی خوب است. مثل بلند کردن پارچ آبمیوه و سؤال کردن از او به انگلیسی در مورد اینکه آیا آبمیوه میخواهد؟ مثل خیلی از خانههای دوزبانه، بعضی اوقات هر دو زبان را با هم مخلوط میکنیم مثل:
Luisa, poe o seu maio and let,s go to the beach. .لوئیزا مایو تو بپوش تا به کنار دریا برویم
O que voce esta fazendo, let me see. بگذار ببینم داری چهکار میکنی؟
Ola la! A horse! !اون جارو نگاه کن! یک اسب
میدانم این ممکن است برای عابران خیلی عجیب وغریب به نظر برسد. اما برای ما که در دنیای چندزبانه زندگی میکنیم, کاملاً طبیعی است. بعضی روزها روی معرفی فقط یک لغت جدید تمرکز میکنم. همچنین, آن را حین حرف زدن طبیعی خود به زبان پرتغالی استفاده میکنم.
تماشای ویدیو
از وقتی دو ساله شد، شروع کردم به گذاشتن ویدیوهایی برای تماشای او که همه به زبان انگلیسی بودند. بعضیاوقات با او به تماشای آنها میپرداختم. بعضی لغات و عبارات را تکرار میکردم و از او هم میخواستم که آنها را تکرار کند. همچنین سؤالهایی به انگلیسی در مورد ویدیو از او میپرسیدم. بیشتر اوقات به من توجهی نمیکرد و به تماشای ویدیو ادامه میداد اما بعضی وقتها هم به پرتغالی جوابم را میداد.
سرک کشیدن به زبان سوم، کاری اضافه است؟
بعضی وقتها با لوئیزا، اسپانیایی هم حرف میزنم. مخصوصاً وقتی دو ماه را در سال 2009 در شیلی گذراندیم. دفعهی دومی که به آنجا رفتیم، موقع رفتن به کودکستان و در پایان سفر، او لغات زیادی را به اسپانیایی یاد گرفته بود. فکرش را هم نمی کردم که آموزش مکالمه زبان انگلیسی به کودک سه ساله چقدر ساده می تواند باشد.
من به او افتخار کردم وقتی در پارکی در سانتیاگو، دیدم که به یک بچهی دیگر موقعی که بازی میکرد خیلی مؤدبانه گفت: permiso (ببخشید). نمیدانم که چقدر این زبانها (پرتغالی+ انگلیسی+ اسپانیایی) وقتی همه توسط یک نفر تدریس شوند. با هم مخلوط میشوند؛ اما میدانم که کتابهای معمولی که برای والدین وجود دارد این کار را توصیه نمیکنند.
اما میتوانم به شما بگویم که او هم انگلیسی و هم اسپانیایی را میفهمد و بهطور واضح پرتغالی صحبت میکند. بنابراین، برای آنکه چیزها را قدری سادهتر کنیم، من تصمیم گرفتم که اسپانیایی را برای مدتی کار نکنم. فقط اکتفا کنم به چند آهنگی که دوست داریم بخوانیم و بیشتر تمرکزم را روی زبان انگلیسی بگذارم.
زبان اسپانیولی را میگذاریم برای سفری که ماه دیگر به کاستا ریکا خواهیم داشت, جایی که او به بهترین شکل یاد میگیرد. بنی هم به همین روش زبانهایش را یاد میگیرد: با صحبت کردن و برقراری رابطه با افراد بومیزبان در این چند ماه گذشته با روشی منظم، تقریباً مثل یک درس، تمرین میکردیم.
سه روز در هفته به کودکستان او میرفتم و برایشان داستان میخواندم و به انگلیسی آواز میخواندم. وقتی آهنگها را با گیتارم در خانه تمرین میکردم، لوئیزا، قسمتهای بزرگی از آن را با من میخواند. البته برای استفاده از این روشی که من بکار میبرم، باید زبان دوم را به روانی صحبت کنید. اما من واقعاً به قدرت موزیک و فیلم در فرآیند یادگیری، اعتقاد دارم.
اگر نمیتوانستم به زبان دیگری حرف بزنم
آیا باز هم میتوانستم آن را یاد بدهم؟
خوب برای من خیلی سخت است که خودم را طوری ببینم که هیچ زبانی را بلد نباشم. اما کاری که از ماه آوریل به مدت سه ماه شروع کردهام، آموزش زبان فرانسه به خودم بوده است. به سی دی گوش میکردم و عبارات را برای پانزده تا بیست دقیقه در روز، به مدت پنج روز در هفته تمرین میکردم.
نهتنها با این روش خودم فرانسه یاد میگرفتم بلکه لوئیزا هم من را موقع درس خواندن میدید. میتوانست بعضی چیزها را هم تکرار کند. وقتی این دورهی زبان فرانسه را تمام کردم آن را رها کردم و خیلی از آن را فراموش کردم. پس من فکر میکنم اگر هیچ زبانی بلد نبودم سعی میکردم همزمان هم یاد بگیرم و هم به دخترم آموزش بدهم.
یادگیری فرانسه را برای یکسال کنار گذاشتهام تا افراد فرانسه زبانی در شهر خودم پیدا کنم که بتوانم با آنها مکالمه کنم. به تجربه فهمیدهام که اگر والدینی با زبانهای متفاوت داشته باشید. خیلی راحتتر است تا اینکه همسرت (دسترسی همه روزه به یک فرد بومی داشته باشید) خارجی باشد. آنچه اهمیت دارد این است که شما هم میتوانید یاد بگیرید.
سخت است که بر روی صحبت کردن به زبان انگلیسی تمرکز داشته باشم. اما خودم را مجبور میکنم که اینکار را انجام دهم. به همین دلیل بعضی روزها خیلی معمولی به نظر میرسد, همیشه نیاز به تمرین است. وقتی میبینم که چند روزی است که در خانه انگلیسی صحبت نکردیم خودم را مجبور میکنم که دوباره آن را انجام دهم.
چیزی که برای موفقی در آموزش مکالمه زبان انگلیسی به کودک سه ساله حیاتی است. این است که هر چیزی را همراه با سرگرمی به کودک آموزش دهیم. خواندن، صحبت کردن، آواز خواندن و تماشای فیلم واقعاً یک سرگرمی است.
چرا همهی این کارها را به انگلیسی انجام ندهیم؟ آیا شما هم به کودکتان زبان خارجی یاد میدهید؟ آیا پیشنهادهای دیگری دارید؟
لطفاً آنها را در ذیل بیان کنید. وبلاگ مرا در مورد اطلاعاتی دربارهی آموزش کودکان و راههایی که بهگونهای معقولانه در کنار فرزندتان باشید را چک کنید.