
یازده راهکار ترجمه برای فراگیران زبان انگلیسی
درباره نویسنده
استفانی الن ادبیات کلاسیک و زبان انگلیسی را در دانشگاه هاگز، آکسفورد خواند و در حال تحقیق بر روی تز دکترای خویش با عنوان (Early Modern Academic Drama) در دانشگاه فرایبورگ است. همانطور که کسانی که تاکنون زبان لاتین خواندهاند، میدانند؛ ترجمه به یک زبان دیگر اغلب یکی از سختترین و هولناکترین تمرینات ممکن است: برای این کار به دانشی عمیق از ساختار گرامری و شناخت واژگان هر دو زبان نیاز داریم؛ اما اگر هیچ کدام از آنها را ندارید، نگران نباشید: فقط بهبود مهارت ترجمه را بخوانید و تبدیل به یک دوزبانهی فوقالعاده شوید.
نویسنده: Stephanie Allen
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
آماده باشید
1. قبل از آن که ترجمه را شروع کنید متن خود را با دقت بخوانید.
قبل از آن که هر ترجمهای را شروع کنید، آن را چندین بار بخوانید تا بتوانید آنچه را که نویسنده واقعاً میخواهد بیان کند، درک کنید و سپس بتوانید بفهمید که نویسنده چگونه میخواهد حرف خود را بیان کند. به متن به گونهای نگاه کنید که انگار میخواهید یادداشتی ادبی در مورد آن بنویسید: به هر کلمه و عبارت، به هدفی که متن دنبال میکند، به سبک و سیاق کلام (آهنگ و سبک نویسنده) و انواع ترفندهای مربوط به سبک نویسنده دقت کنید. از خط خطی کردن متن نترسید: روی هر چیزی که میتواند به فهم شما کمک کند یادداشت بگذارید و زیر هر چیزی را که فکر میکنید ترجمهاش برایتان مشکل است، خط بکشید. در نهایت اگر توانستید درباره اصطلاحات و یا حتی ایدههایی که در متن آمده است و آنها را متوجه نمیشوید، تحقیق کنید.
2. لوازم مورد نیاز خود را آماده کنید.
یک واژهنامه دوزبانه، از لوازم ضروری هر ترجمهای است. حتی اگر احساس میکنید که معنای یک کلمهی مهم را میدانید بازهم آن را جستجو کنید و همهی موارد آن را مدنظر بگیرید. در مورد اینکه کدام کلمه با سبک و حس و حال متن اصلی متناسب است، فکر کنید. میتوانید دو مقالهی زیر را هم بخوانید:
• پانزده اشتباه رایج گرامری
• چرا یادگیری زبان انگلیسی تا این حد دشوار است؟
جالب است که زبان انگلیسی نسبت به سایر زبانهای لاتین (مثلاً زبان فرانسه، ایتالیایی و یا اسپانیایی) و یا نسبت به زبانهای ژرمنی (مثل زبان آلمانی یا هلندی) واژههای بیشتری دارد. دلیل این موضوع به تاریخ قرون وسطایی انگلیس برمیگردد. ابتدا زبان انگلیسی یک زبان ژرمنی بود که به زبانهای آلمانی و هلندی نزدیک بود و به همان دلیل بیشتر ساختارهای اصلی گرامر زبان انگلیسی با آن زبانها مشترک است اما بعد از آن که انگلیس در سال 1066 توسط فرانسه تسخیر شد، فرانسوی نورمن زبان حکام شد و تأثیر بسیاری بر زبان انگلیسی گذاشت. همین طور هم بسیاری از کلمات لاتین که زبان مخصوص کلیسا و دانش بود نیز در زبان بومی انگلیسی نفوذ کرد. پس انگلیسی نوین بر مبنای این سه تأثیر شکلگرفته است و دارای لغات هم معنای بسیاری است که قابل تشخیص از یکدیگر هستند. به عنوان مثال در زبان انگلیسی برای بیان احساس عصبانیت روشهای گوناگونی وجود دارد...anger و warth به زبان اسکاندیناوی کهن و آلمانی برمیگردد اما ire و rage از کلمات لاتین ira و rabies میآیند. تمام اینها روی کار شما در مقام یک مترجم تأثیر میگذارد، چون تعادل واژگان بین زبانها را سخت میکند: معمولاً انتخابهای زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد و این وظیفه شماست که بهترین انتخاب را داشته باشید. اگر در طول ترجمه واژههای جدیدی را یاد گرفتید آنها را در جایی یادداشت کنید و در فهرست واژگان خود برای بعدها داشته باشید. پیش از شروع ترجمه اطمینان حاصل کنید که نکات گرامری را که برای تضمین دقت فنی ترجمه نیاز دارید، بلد هستید. مطمئن شوید که از شکل افعال و ساختار نحو بهطور دقیق آگاه هستید. واضح است که فهم کامل قوانین گرامری برای ترجمه ضروری است اما میتوانید دانش خود را با جداول، فهرست و کتاب تقویت کنید. با بررسی با دقت هر چیزی اشتباهات کوچک را برطرف کنید: در یک کار کامل و خوب، خطاهای گرامری یا دیکتهای از دور به چشم میخورد پس آنها را تصحیح کنید تا ترجمهای فوقالعاده ارائه دهید.
واژهها را با دقت انتخاب کنید
3. مفهوم را ترجمه کنید نه واژهها را.
انگلیسی مملو از اصطلاحات است. یکی از مشکلات مضحکی که در ترجمه پیش میآید، زمانی است که بهجای انتقال مفهوم، ترجمهای تحت اللفظی از کلمات موجود در یک جمله ارائه شود، حتی ممکن است این کلمات معادلی در زبان مقصد نداشته باشند. مثلاً اگر شخص اسپانیولی زبانی این جمله را به شما بگوید: !to another dog with that bone کسی شما را به خاطر اینکه فکر کردید او یک دیوانه است، سرزنش نخواهند کرد. البته کاری که آن شخص انجام داده است این است که جمله اسپانیایی a otro perro con ese hueso را ترجمه کرده است، زبان استعارهای که برای گفتن اصطلاح you're pulling my leg (سر به سر کسی گذاشتن) به کار رفته است، اما اگر بخواهیم آن را به صورت تحت اللفظی ترجمه کنیم مفهوم آن درست منتقل نخواهد شد.
در اینجا برخی از عبارات را از سراسر دنیا ارائه میکنیم که ترجمه آنها باعث سردرگمی و نتایج مضحکی میشود:
Avoir le cafard از زبان فرانسه که معنای تحت اللفظی آن در انگلیسی میشود to have the cockroach (سوسک داشتن) در حالی که به معنای غمگین بودن است.
Es ist mir wust از زبان آلمانی که معنای تحت اللفظی آن در انگلیسی that's sausage to me (این سوسیس برای من است) اما در واقع به این معناست که گوینده اهمیتی نمیدهد.
Yo te conozco bacalao, aunque bengas disfrazado یک اصطلاح استعاری اسپانیولی دیگری که در انگلیسی میشود: !I know you, codfish, even though you wear a disguise (من تو را میشناسم، ماهی، حتی اگر لباس مبدل پوشیده باشی) که درواقع به این معناست که حواسم به تو هست.
C'est la fin des haricots به زبان فرانسه که در انگلیسی that's the end of the beans (این پایان لوبیاهاست!) که به این معناست: پایان چیزی.
Un burro frota a otro burro به معنای a donkey rubs another donkey (یک الاغ، الاغ دیگر را مالش میدهد!) که به معنای این است که افرادی که دارای خصوصیات مشابه هستند با هم خوب کنار میآیند.
Eramos pocos y pario la abuela به معنای there were only a few of us, and then grandma gave birth. No, a miracle hasn't happened (چند نفر بودیم که مادربزرگ هم زایید!) که به معنای این است که من خیلی کم مشکل داشتم که این یکی هم رسید مشابه با اصطلاح it never rains but it pours که در زبان فارسی این گونه است: وقتی میآید، پشت سر هم میآید.
البته مثالهایی هم وجود دارند که اصطلاح نیستند. معنای تحت اللفظی لغت اسپانیولی obtener مشابه لغت انگلیسی to obtain به معنای کسب کردن است، اما بیشتر اوقات برای آن to get استفاده میشود که زیاد رسمی نیست. تمام چیزهایی که گفته شد ممکن است با راهکار شماره چهار ترجمه که ذکر خواهم کرد؛ مغایرت داشته باشد:
4. ...اما باید تکنیکهای رعایت سبک را به کاربرید.
برای بهبود مهارت ترجمه به تکنیکها دقت کنید. تکنیکهای رعایت سبک فقط بهمنظور تزئین نیست، بلکه روشی مهم برای این است که نویسندگان بتوانند معنا را منتقل کنند. به همین دلیل در هر متنی که ترجمه میکنید سعی کنید تا آنجا که امکان دارد زبان را در همان سطحی که هست باز تولید کنید. قبل از ترجمه، متن را از اول تا آخر بخوانید و به آنچه که نویسنده بیان میکند، فکر کنید: همه گفتهها، نقل قولها، جملاتی که سبک نویسنده به شدت در آنها رعایت شده است و آهنگ کلام را یادداشت کنید. البته تعداد استفاده از این تکنیکها بر اساس نوع متنی که روی آن کار میکنید متفاوت است: ترجمههای فوقالعاده بدون آن که متن را از حالت طبیعی خارج کنند، سبک نویسنده را تقلید میکنند. برای بازگشت به مثالی که در بالا زدم ممکن است جمله اسپانیایی A otro perro con ese hueso را به صورت you are pulling my leg (داری سر به سر من میگذاری) ترجمه کنید و به این ترتیب هم حس جمله را منتقل و هم هویت آن را به عنوان یک گفته حفظ میکنید.
5. به سبک و سیاق متن اصلی وفادار باشید.
این موضوع خیلی واضح است اما همان جایی است که فراگیران اغلب در آنجا دچار اشتباه میشوند. اگر متنی را ترجمه میکنید که رسمی و صریح است شما هم باید سبک و سیاق آن را تقلید کنید: از کلمات مناسب و سبک مشابه استفاده کنید. اگر متن محاورهای و سادهای را ترجمه میکنید، باز هم به دنبال واژگانی بگردید که حس متن اصلی را داشته باشد.
6. خوانندگان خود را بشناسید.
آخرین چیزی که برای انتخاب واژگان باید در نظر گرفت، کسانی است که کار شما را خواهند خواند. وقتی چیزی را برای کلاس ترجمه میکنید خواننده شما ممکن است یک نفر باشد، معلم شما؛ اما بهترین تمرین این است که ببینید متن اصلی برای چه کسانی نوشته شده است و زبان ترجمه خود را بر آن اساس تعیین کنید: اگر یک پوستر برای نوجوانها باشد باید واژگانی را انتخاب کنید که مثلاً با واژگانی که برای ترجمه یک روزنامه برای بزرگسالان انتخاب میکنید، متفاوت باشد.
7. زیاد خودتان را درگیر جزئیات نکنید.
معلم شما در تنظیم ترجمه برای شما سطح مشخصی از مهارت در زبان انگلیسی را برایتان در نظر گرفته است: او میداند که شما نکات اصلی گرامر زبان انگلیسی را میدانید (حتی تا حدی آنها را حفظ هستید) و میتوانید با سرعت قوانین و برخی واژهها را به خاطر بیاورید. او سعی دارد بهبود مهارت ترجمه را در شما تقویت کند. البته این مهم است که شما نشان دهید دارای مهارتی هستید که واژگان و گرامر را آنطور که در بالا ذکر شد به کارمی برید، اما به یاد داشته باشید که این تمرین برای این به شما داده شده است که دانش شما را آزمایش کند نه چیزهایی که در متن آمده است، پس شم زبانی خود را دنبال کنید. با وسواسی بودن نسبت به جزئیاتی که گیج کننده هستند و وقت زیادی میگیرند، تمرین را پیچیده نکنید. مطمئن باشید که نتیجهی نهایی پیچیده نیست و طبیعی به نظر میرسد.
نکات عملی که باید در نظر گرفت.
8. سر فرصت کار خود را انجام دهید.
فشاری که برای ترجمه یک یا چند صفحه روی شما هست میتواند شما را وادار کند تا آنجا که ممکن است سریعتر کار ترجمه را جلو ببرید. این تمرین کمی متفاوت است، اما من معمولاً موقع ترجمه متن لاتین با این اشتباه مواجه میشوم: تمام صفحات را با یادداشتهای اجمالی پرمی کنم و جملات و عبارات سختتر را از قلم میاندازم. سعی کنید در برابر این وسوسه مقاومت کنید: اگر کارتان را در حد عالی انجام ندهید دچار اضطراب خواهید شد و موقع اتمام کار هنگامی که میخواهید به هر چیزی غیر از کلمات فکر کنید تفاوتهای ظریفی که قبلاً به آن توجه داشتهاید را فراموش میکنید و جملات را در پیشنویس نهایی مینویسید. بهجای این کار نفس عمیقی بکشید و با آرامی پیش بروید و سعی کنید به هر کلمه به شیوهای آرام، منظم و حتی خلاقانه فکر کنید. بهتر است چهار جمله بی کم و کاست نوشته باشیم تا آن که صفحهها ترجمه داشته باشیم که باید دوباره ترجمه شوند.
9. دوباره ترجمه را بخوانید و آن را روانتر کنید.
پس از آن که اولین پیشنویس را تهیه کردید، استراحتی بکنید، هر چه بیشتر، بهتر. اگر آنقدر وقت داشتید که ترجمه را کنار بگذارید و روز بعد برگردید، عالی خواهد بود. وقتی به ترجمه خود بازگشتید، دوباره آن را بخوانید و به دنبال اشتباهات دیکتهای و گرامری خود بگردید. نگاهی هم به سبک ترجمه بیندازید. آیا ترجمهای خوب و روان است؟ آیا سبک و سیاق و نواخت (tone) منسجم و یکپارچه است؟ آیا معنا و جان کلام متن اصلی منتقل شده است؟ اگر برایتان مقدور است از یک بومی زبان بخواهید که متن را بخواند و جاهایی که نیاز به کار دارد را مشخص کند. هر چیزی که ناشیانه نوشته شده است یا هر چیزی که روز قبل با نا امیدی رها کرده بودید را پیدا کنید: حال که پیشنویس کاملی دارید و فشاری برای تمام کردن کل ترجمه روی شما نیست؛ موقع آن است که روی جزئیات کار کنید.
10. ...یک بار دیگر هم آن را بخوانید.
یک بار دیگر استراحت کنید و پس از دستکاری کارتان، یک بار دیگر آن را بخوانید. فقط برای اینکه مبادا هنگام عوض کردن کلمات مرتکب اشتباه احمقانهای شده باشید.
11. از اشتباهات خود درس بگیرید.
هیچ کس اولین بار که ترجمه میکند، ترجمهاش عالی نیست: ترجمه یکی از سختترین قسمتهای یادگیری زبان است، برای بهبود مهارت ترجمه باید بهاندازهی کافی با گرامر زبانی که به آن ترجمه میکنید راحت باشید و باید به اندازه کافی کلمه بلد باشید تا بتوانید معنا را منتقل کنید. از این ها بیشتر، این تمرین کاملاً جدید و البته کمی هم اشتباه است که به مهارتهای دیگری غیر از شنیدن و خواندن نیاز دارد و همینطور به دقت و مهارتی بیش از حرف زدن نیاز دارد؛ بنابراین اگر نتوانستید برای بار اول آن را درست انجام دهید مأیوس نشوید: با تمرین در این کار عالی خواهید شد. هر بار که ترجمهای را انجام میدهید حتی اگر شما را دیوانه کند، کلمات تازه زیادی یاد میگیرید و دانش شما پیرامون گرامر انگلیسی و چیزهای کوچکی مثل دیکته هم تقویت میشود. اگر پس از ساعتها کاربر روی ترجمه خود هنوز هم از آن راضی نیستید، مطمئن باشید که کار باارزشی انجام دادهاید: معانی و دیکته تمام واژههایی را که در واژهنامه یا به صورت آنلاین جستجو کردهاید و قوانین گرامری راهم که برایتان مشکل بود، همه را یاد گرفتهاید.