
تخصص داشتن در خواندن، نوشتن، ریاضی و علوم، ضروری است اما قابلیت انتقال دانش به اشخاص دیگر، چیزی است که یک معلم خوب باید داشته باشد. چه فایدهای دارد که یک معلم همه چیز را بداند اما نتواند آنها را به روشی انتقال دهد که دیگران بفهمند؟ بهجز دانستن برنامهی درسی، هر معلمی باید این دانش را داشته باشد که بفهمد هرکسی چطور دانش را فرامیگیرد و جذب میکند. دانستن این که چه چیز یک معلم را موفق می کند به پرورش بهتر دانش آموزان کمک می کند. فهرست پایین بیست اصل یادگیری که هر معلمی باید بداند را ارائه میدهد.
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
1. دانشآموزان با روشهای مختلفی یاد میگیرند
این مسئله شاید به طرز زنندهای، واضح باشد اما واقعاً چند کلاس در حال حاضر داریم که در آنها فقط از یک روش یادگیری استفاده میشود؟ یادداشت و فلش کارت برای دانشآموزانی خوب کار میکند که بهصورت تصویری یاد میگیرند، اما دانشآموزی که نیاز دارد اطلاعات را بشنود تا یاد بگیرد، روشهای سنتی تدریس به او کمک میکند که از قوای جسمانی خود هم استفاده کند. فراگیر تصویری فرصت این را ندارد که حواس دیگر خود را در کلاس به کار گیرد. اگر معلمی با این آگاهی به کلاس بیاید که هر دانشآموزی با روشی متفاوت یاد میگیرد میتواند بهتر درسها را بهگونهای ارائه دهد که تمام حواس دانشآموزان فعال شود. به غیر از راهکارهای سنتی معلم باید خود را به شیوه های مدرن و آموزش آنلاین وفق دهد. با تحقیقات جدید در این زمینه آشنا باشد و آنها را بکار گیرد.
2. یا از آن استفاده کنید یا آن را کنار بگذارید
استفاده از اطلاعات، آن را تبدیل به دانش میکند. تکرار کردن در طول سالها، دانش را به عقل و خرد تبدیل میکند. یادگیری به صورتی نیست که وقتی چیزی را یاد گرفتی، دیگر آن را فراموش کنی و کنار بگذاری. از دانسته های خود استفاده کنید و آنها را نهادینه کنید.
3. روش یادگیری حرکتی را مد نظر داشته باشید
یکی از سبکهای متفاوت یادگیری سبک حرکتی است. این سبک، سختترین روش برای تدریس در یک محیط سنتی است. این نوع یادگیری مربوط میشود به حرکت، لمس، احساس که به فضای مناسب و فرصتی نیاز دارد که بسیاری از کلاسهای سنتی توان اجرای آن را ندارند. در این سبک دانشآموزان چیزی ر امتحان میکنند و از آن طریق یاد میگیرند. درحالی که از نظر سازماندهی ممکن است مشکل باشد که دریک کلاس بزرگ از این روش استفاده کنید، اما به هر حال به کار بردن استراتژیهای این سبک فقط به تعداد محدودی کمک نمیکند بلکه به نگرش شما در مورد چگونگی یادگیری دانشآموزان کمک میکند. با کمی خلاقیت می توانید در کلاسهای آنلاین بچه ها را به تحرک وا دارید. بهترین کلاس آنلاین کلاسی است که در آن از خلاقیت خود استفاده کنید تا از کسالت و یکنواختی آن بکاهید.
4. هفت سبک یادگیری وجود دارد
چه چیز یک معلم را موفق می کند؟ یکی از راه هایی که معلم را در انتقال درست دانش موفق می سازد دانستن سبک های یادگیری است. چگونه میتوان بر اساس اینکه به چه کسی درس میدهید، سبک یادگیری دقیقی را به کاربرید. این واقعیت دارد که سبکهای یادگیری، یکی از سوء تفاهم برانگیز ترین جنبههای آموزش مدرن هستند. تفاوت کلیدی در این است که این درست نیست که ما فراگیران حرکتی داریم بلکه درست این است که ما سبک یادگیری حرکتی داریم.
سبکهای یادگیری ذیل بهصورت آنلاین تهیه شده است:
• سبک دیداری: از چیزهای دیدنی استفاده میکند
• سبک شنیداری: از آواز و شعر استفاده میکند
• سبک شفاهی: با صدای بلند اطلاعات را منتقل میکند
• سبک حرکتی: از لمس و چشیدن برای دادن اطلاعات استفاده میکند
• سبک منطقی: نگرشی ریاضی به مفاهیم دارد
• سبک درون گروهی: یادگیری در گروه
• سبک درون فردی: یادگیری بهصورت انفرادی
5. اطلاعات را به زندگی مربوط کنید
اطلاعات فقط زمانی بهصورت دائمی ذخیره میشوند که به زندگی روزمره مربوط باشند. به عنوان مثال، مفاهیم ریاضی باید بهصورت مثالهایی از زندگی واقعی مطرح شود وگرنه دانشآموز، دلیلی نمیبیند که بعد از امتحان این اطلاعات را ذخیره کند. تاریخ، یکی از مشکلترین موضوعات است، چون قسمت اعظم آن، مربوط به اتفاقها، تاریخها و مردم گذشته است. پیدا کردن استراتژی مناسب برای مرتبط کردن آن با زندگی روزمره، به یادگیری آن کمک میکند. تا آنجا که امکان دارد تاریخ باید از طریق موزهها، سفرهای خارج از شهر و سایر فعالیتهای فوق برنامه، آموزش داده شود.
6. شکست، یک معلم فوق العاده است
افراد از شکستهای خود درس میگیرند در حقیقت اگر از افراد موفق بپرسید که چه چیز به آنها کمک کرده است معمولاً داستانی را مطرح میکنند که از یک خرابی یاد میکند. شکست حتی بیشتر از یک نمرهی عالی در یک امتحان به ما درس میدهد. سیستم نمره دهی سنتی به این تئوری کمک نمیکند چون در این سیستم روی نمره تأکید میشود و از نمره به عنوان وسیلهای برای قضاوت و داوری در مورد اینکه بفهمیم چه کسی، چه چیزی یاد گرفته است، استفاده میشود. برخلاف نظر عامهی مردم، یادگیری بر اساس شکست، به هیچ وجه ساده نیست و چیزی فراتر از عکسالعمل کاری است که انجام میدهیم. اگر میخواهید بدانید چه چیز یک معلم را موفق می کند و چیزهای بیشتری در مورد شکست و یادگیری بدانید، مقالهی Harvard Business Review را مطالعه کنید. این مقاله بیشتر در مورد سازماندهی است اما درسهای آن را میتوان در کلاس استفاده کرد.
7. تنظیم برنامهی درسی
بهجای جدا کردن موضوعات درسی، برنامهی درسیای که از دروس موضوعی با ترکیب دانشهای مختلف با یکدیگر استفاده میکند، طوری که آنها مفید و به خاطر سپردنی باشند، بهتر عمل میکند. مثلاً درسی در مورد تاریخ مصر میتواند شامل دروس زبان شناسی و زبان (خط تصویری)، علوم (فیزیک و ساخت هرم)، نوشتن (گزارشی در مورد بناهای تاریخی مصر که مورد علاقهی دانشآموز است) و خواندن کتابی در مورد فرهنگ کهن باشد.
8. یادگیری را تعریف کنید
واژهی یاد گرفتن تعاریف متفاوتی دارد. در این کلاس، میتواند به این معنا باشد: توانایی تکرار حقایق و اطلاعات در یک آزمون. با اینکه این یک راه یادگیری است اما راههای دیگری هم برای یادگیری وجود دارد که به همان اهمیت هستند.
• حفظ کردن
• فراگیری حقایق و روشها
• درک واقعیات
• درک و فهم جهان پیرامون
9. توجه به درونگراها
وقتی " سوزان کین " کتاب خود را اوایل امسال منتشر کرد،" ساکت: قدرت درونگراها در دنیایی که نمیتواند دست از حرف زدن بکشد "، توجه زیادی را به یک موضوع مهم جلب کرد: درونگرایی در برابر برون گرایی. البته این بحث به کلاس درس هم رسید و بر طبق مقالهی " ادویک " معلمها ممکن است در مقابل دانشآموزان درونگرا باشند. آیا شما هم اینطور هستید؟ اینکه تصور کنیم، یک گروه کاری همیشه بهترین نگرش را دارد، خیلی ساده است. اینکه بگوییم دانشآموزانی که دست خود را بالا میبرند فعال هستند و دانشآموزانی که ترجیح میدهند تنهایی کار کنند منزوی هستند، لزوماً درست نیست.
10. فضای مناسب ایجاد کنید
این یک پیشنهاد منطقی و روانشناسانه است
خلاقیت، محل تولد یادگیری واقعی است. محلی که افکار، عقاید، مشکلات و ایجاد رابطه بین مفاهیم، برای دانشآموز، آغاز میشود. خلاقیت نیاز به فعالیت نیمکرهی راست مغز دارد. فضای مناسب، فرصت خلاقیت برای برانگیختن علاقه را ایجاد میکند. فضایی را در اختیار دانشآموزان قرار دهید که بتوانند تحرک داشته باشند و از پشت میزهایشان بلند شوند، یا بتوانند به آسمان خیره شوند. در بین دروس وقفه بیندازید تا دانشآموزان بتوانند پروژههای خود را با استفاده از حقایق و تئوریهای مطرح شده در دروس، انجام دهند. یک معلم هنگامی میتواند دانشآموز را قادر به یادگیری کند که نقش مشاوری آرام را داشته باشد بهجای آنکه در هر قدم و حرکتی دیکتاتور باشد.
11. بخشهای مختصر و سازماندهی شده
هنگامیکه شخصی میخواهد یک شماره تلفن را حفظ کند، آن را به چند قسمت تقسیم میکند تا راحتتر بتواند آن را به خاطر بسپارد. این به این دلیل است که مغز تلاش میکند فهرستی طولانی از اعداد داشته باشد، اما زمانی میتواند این کار را انجام دهد که این شمارهها نظم معنا داری داشته باشند. همین روش برای سخنرانی هم استفاده میشود. یک سخنرانی سی دقیقهای که به بخشهای نظم یافتهای تقسیم نشده است و یا به بخشهای سادهتری تقسیم نشده است، نمیتواند خیلی مؤثر باشد. در این مورد میتوانید موارد زیر را مطالعه کنید:
پنجاه روش برای به چالش کشیدن خودتان به عنوان یک معلم
چگونه یک اپیزود از پادشاه تپهها در مورد آموزش به من چیزهایی را یاد داد؟
بیست و هفت روش برای افزایش حافظه دانشآموزانتان
مثال دیگر:
رسانهها، اخبار را در بخشهای کوچکی ارائه میدهند چون میدانند وقت کمی برای جلب توجه مردم دارند، معلمها هم باید تکنیکهای بازاریابی را به منظور جمع آوری اطلاعاتی که قابل نگهداری است، در رسانهها مطالعه کنند.
12. از زاویههای مختلف موضوع را مطرح کنید
مثلاً اگر یک معلم علوم مشغول ارائهی درس فتوسنتز است، باید دانشآموزان را از زوایای دیگر هم در معرض این مفهوم قرار دهد. اول اینکه معلم مفهوم گستردهای را شرح میدهد. این مفهوم، چهارچوب و محتوی درس را به وجود میآورد. دوم، هر بخش را با جزئیات بیشتر شرح میدهد. سوم، دوباره درس را توضیح میدهد، این بار دانشآموزان را تشویق میکند تا سالهایشان را بپرسند. چهارم، از دانشآموزان میخواهد تا درس را برای او شرح دهند؛ و در آخر، بحث را وارد زندگی روزمره میکند و دانشآموزان را به استفادهی اطلاعات در مثالهایی از زندگی روزمره میکشاند. چون از زوایای مختلف، به مفهوم تازه پرداخته میشود، مغز بهتر میتواند اطلاعات را سازماندهی کند. اگر بخواهیم با یک بار توضیح دادن، همهی موارد را ارائه دهیم، بیشتر دانشآموزان گیج میشوند.
13. روش صحیح برای موضوع درس
به منظور یادگیری عمیقتر بعضی از اساتید ممکن است مفهوم یادگیری سطحی، یادآوری سادهی نظریات، واقعیات و قوانین را نادیده بگیرند. با این وجود، حفظ کردن بهصورت تکراری و توانایی تکرار طوطیوار قوانین و واقعیات بر اساس اطلاعات، صحیح است. مثلاً یادگیری جدول ضرب از صفر تا دوازده، یادگیری سطحی مفید است (فلش کارت، تستهای زمانبندی شده و غیره). با آنکه ارائهی این تکنیک برای درس تاریخ، مشکل را حل نمیکند. دانشآموزی ممکن است تاریخ تمام جنگهای مهم جهان را بداند، اما از موضوعات اجتماعی و درسهای مربوط به این ظلم و ستمها، چیزی نداند. آیا او واقعاً به اهمیت مطالعهی تاریخ، پی برده است؟
14. از تکنولوژی استفاده کنید
در طول تاریخ بشر، چنین دسترسی بینظیری به دانش و اطلاعات وجود نداشته است. با یک اشاره به تبلت و یا گوشی هوشمند، دانشآموز میتواند پاسخ سریع سؤالات خود را بیابد که قبلاً مستلزم رفتن به بخش دایرة المعارف خاک گرفتهی یک کتابخانه بود. این به این معناست که دیگر مانند صد سال پیش، نیازی به حفظیات نیست. سنتهای شفاهی و انتقال شفاهی اطلاعات، تقریباً منسوخ شده است. بهجای مقاومت در برابر پیشرفت تکنولوژی، معلمها میتوانند فرصت رابطهی عمیقتر با دانشآموزان خود داشته باشند، زیرا نباید برای آموزش حقایقی که فقط به اندازهی لمس یک انگشت، دور هستند، تلاش کنند. به غیر از آن، بررسی موضوعات، مطالعهی عمیقتر مسائل جامعهشناسی، تدریس هنر نوآوری و خلاقیت، کشف فلسفهی تفکر انتقادی و تشویق نوآوری از طریق آموزش آنلاین امکانپذیر است.
15. بگذارید خودشان درس بدهند
یکی از روشهای مؤثر در جذب دانش، تدریس آن به شخص دیگر است. به دانشآموزان فرصت کافی برای ارائهی درس و کنفرانس بدهید تا برنامهی درسی خود را تهیه کنند. معلمها میتوانند به دانشآموزان یاد بدهند که یک برنامهی درسی را برای دانشآموز کوچکتری تنظیم کند، حتی اگر مفهوم درس مشکل باشد. این کار، دانشآموزان را وادار میکند که درس را ساده کنند و داستانهای مرتبط با آن را پیدا کنند و مثالهایی از زندگی واقعی و مفاهیم را دوباره بهصورت تکههای کوچکی، بازسازی کنند.
16. اشتیاق و کنجکاوی در آنها ایجاد کنید
هنگامیکه دانشآموزان به یک موضوع علاقهمندند، توانایی آنها برای یادگیری به مقدار قابل توجهی افزایش مییابد. تمرکز، پیگیری، اشتیاق، ابتکار، مشارکت و تبادل موضوعات در آنها بیشتر میشود. معلمها میتواند به دانشآموزان این آزادی را بدهند که موضوعات خود را انتخاب کنند که سبب بهبود کلاسی میشود که دچار یکنواختی شده و انگیزهای در آن وجود ندارد. دانستن اینکه چگونه دانشآموزان را برای گرفتن اطلاعات سر ذوق بیاوریم، باعث میشود که آنها با اشتیاق به دنبال پاسخ سؤالات بروند.
17. تبادل نظر همیشه مؤثر نیست
این گفتهی قدیمی که میگوید: دو فکر بهتر از یک فکر است، خیلی درست است. تبادل نظر، زادگاه عقاید عمیق است؛ اما مطالعات جدید بیان میکند که این ممکن است درست نباشد. تبادل نظر درواقع تفکر گروهی را معرفی میکند که یک پدیدهی روانشناسی است که میگوید گروه، باعث شکلگیری ایدههایی میشود اما وقتی گروه وجود نداشته باشد جذابترین فرد جای آن را تصاحب میکند. در حقیقت جرمی، رییس psyblog در رابطه با این موضوع نوشت:
"...چرا مردم را به خلق ایدههای خود تشویق نکنیم اگر تأثیر گذارتر باشد؟ پاسخ این است که چون به شرکت کننده در کار گروهی این احساس را میدهیم که بخشی از یک فرآیند است و در او توان توافق را ایجاد میکنیم. کسانی که در یک کار گروهی شرکت میکنند بیشتر انگیزهی تحقق بخشیدن به اهداف گروه را دارند ".
به عبارت دیگر گروه جایی نیست که ایدهها متولد شوند. گروه جایی است که ایدهها ارزیابی میشوند.
18. شکلگیری عادات
روانشناسان قبول دارند که سی روز وقت لازم است که یک عادت جدید شکل بگیرد. والدینی که به کودکان خود یک برنامهی جدید را یاد میدهند (مثل شستن دندان توسط کودکان)، باید به کودک خود حداقل سی روز متوالی کمک کنند تا مغز بهطور خودکار عمل کند. در همین زمان است که آن کار تبدیل به یک عادت میشود. در یادگیری هم همین مفهوم به کار میرود. معلمها میتوانند برای دانشآموزان در مورد اهمیت مطالعهی روزانه بهجای تند تند خواندن دروس در شب امتحان توضیح دهند. تمرین کم، روزانه و فزاینده، درون مغز راهی را ایجاد میکند که برای همیشه میماند. عادت مطالعه میتواند بهصورت یک کار روزانه در بیاید اگر در زمانی که عادات جدید در مغز در حال شکلگیری است، تشویق صورت بگیرد.
19. بازخورد یادگیری
همان طور که شکست یک فرد را تحت فشار قرار میدهد، بازخورد یادگیری، برای اینکه ببینم دانشآموزان، چگونه یاد میگیرند هم حیاتی است. هنگامیکه آنها بتوانند نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند، انتقادهای سازنده را دریافت و قبول میکنند و دوباره به طرف بخشهایی که نیاز به کمک دارند کشیده میشوند و در مجموع یادگیری افزایش مییابد. شاید خیلی از آن را تاکنون میدانستید؛ اما مطالعات نشان داده است که زمان دادن بازخورد درست به اندازهی اینکه کجا بازخورد را ارائه دهیم مهم است. تصور کنید اکنون قرصی را بخورید و نتیجهی آن را بهجای آنکه بیست و چهار ساعت بعد ببینید، پنج سال دیگر ببیند.
20. چگونه یادگرفتن را آموزش بدهید
یادگیری یک مفهوم انتزاعی است
با کمک به دانشآموزان برای فهم هنر یادگیری، تکنیکهای یادگیری و همچنین سبکهای مختلف یادگیری، به آنها توان تسلط بر موضوع را میدهید. هنگامیکه موضوع یا ایدهی جدیدی مشکل یا دو پهلوست، ممکن است دانشآموز دلسرد شود. دانشآموزانی که میفهمند چطور یاد بگیرند، هنگام یادگیری موضوعات جدید، در برخورد با خود و دیگران صبر بیشتری دارند.