ژان پیاژه دانشمند قرن بیستم بود که نظریههای بسیار مؤثری در زمینه مراحل رشد مغزی کودکان ارائه کرده است. او یکی از رهبران نظریهی شناختی و روانشناسی رشد است. وی کودکان را مورد مطالعه قرار داده است. از طریق جمعآوری اطلاعات درباره رفتارها و اندیشههای آنان به شناسایی اعمال و افکار کودکان و بزرگسالان هر دو نائل آید.
حتما صفحه آموزش زبان انگلیسی ما را اینجا مطالعه کنید.
نویسنده: Oxford Biographies
مترجم: رؤیا کریمی جنابی
خلاصه
ژان پیاژه درنهم اگوست 1896 در نوشاتل سویس به دنیا آمد و در سنین نوجوانی در مطالعه نرمتنان تخصص پیدا کرد. او دکتری خود را در سن ۲۱ سالگی در زیستشناسی و سپس در روانشناسی دریافت کرد.
در دورههای بعدی که در روانشناسی کودک را گذراند برای رشد مغزی کودکان، چهار مرحله مشخص کرد. این چهار مرحله نشان میدهد یک فرد جوان، چه مراحلی را از زمان شناخت اشیای ابتدایی تا افکار به شدت انتزاعی طی میکند. پیاژه در شانزدهم سپتامبر 1980 در ژنو درگذشت.
پیشینه و نخستین سالهای زندگی او
ژان پیاژه، اولین کودک پدر و مادر خود بود. مادر او ربکا جکسون علاقهی شدید اولیهی او را به علوم، به گرایش نوروتیکش نسبت میداد. پدرش یک استاد ادبیات قرون وسطی بود و آرتور نام داشت. وقتی ژان پیاژه فقط ده سال داشت، علاقهی او به نرمتنان او را به موزهی تاریخ طبیعی کشاند. جایی که در آنجا ساعتها به نمونهها نگاه میکرد.
وقتی یازده ساله بود و در دبیرستان لاتین نوشاتل درس میخواند، مقالهی علمی کوتاهی درباره گنجشک آلبینو نوشت. وقتی نوجوان بود، بسیاری از مقالات او دربارهی نرمتنان به چاپ رسیدند. خوانندگان پیاژه از سن او مطلع نبودند و فکر میکردند او در این مبحث، تخصص دارد.
بعد از دبیرستان، برای تحصیل در رشتهی جانورشناسی به دانشگاه نوشاتل رفت. مدرک دکترای خود را در علوم طبیعی در سال 1918 گرفت. در همان سال، پیاژه یک ترم تحصیلی را نزد اساتیدی چون کارل یونگ و بوهلر در دانشگاه زوریخ گذراند. جایی که علاقهی عمیقی به روانکاوی پیدا کرد. از درسهایی که سال بعد گذراند، روانشناسی آنرمال در سوربن پاریس بود.
کارهای در حال پیشرفت خلاقانه
در سال1920، وقتی با همکاری با تئودور سیمون در آزمایشگاه آلفرد بینه در پاریس کار میکرد. نتایج تستهای استاندارد استدلالی که سیمون طراحی کرده بود را ارتقاء داد. این تستها، هوش کودکان را اندازه میگرفت و بین سن کودک و اشتباهات او ارتباط برقرار میکرد. تستها در ذهن پیاژه سؤالهایی در مورد روش یادگیری کودکان به وجود آورد.
ژان پیاژه، نهایتاً به این نتیجه رسید که تست خیلی سخت است. در نسخهی اصلاحشده، او به کودکان اجازه داد که منطق خود را برای انتخابهای نادرست شرح بدهند. با مطالعهی توضیحات کودکان، او درنهایت دریافت که توانایی کودکان در استدلال، ناقص نیست.
در قسمتهایی که کودکان تجربهی عملی نداشتند بهگونهای منطقی از قدرت تصور خود برای جبران استفاده کردند. بهعلاوه او چنین نتیجه گرفت که دانش واقعی نباید باهوش یا فهم یکسان شمرده شود. در دههی شصت مطالعاتش بر روی روانشناسی کودک، چهار مرحله برای رشد مغزی تشخیص داد.
مرحله اول:
" مرحلهی حسی- حرکتی " نامیده میشود؛ که شامل یادگیری از طریق فعالیتهای حرکتی است. در سالهای بین تولد تا دوسالگی رخ میدهد.
مرحله دوم:
" مرحلهی پیش عملیاتی "، کودکان بین سه تا هفت سال، هوش خود را از طریق استفاده از زبان سمبولیک، بازیهای خیالی و احساسات طبیعی رشد میدهند.
مرحله سوم:
" مرحلهی عملیاتی " کودکان بین هشت تا یازده سال ازنظر شناختی با بهکارگیری منطق بر اساس شواهد عینی، رشد میکنند.
مرحله چهارم:
" مرحلهی انتزاعی " چهارمین و آخرین مرحله است که از دوازده تا پانزده سالگی ادامه مییابد. در این مرحله کودک توانایی تفکر انتزاعی را با درکی پیچیده از منطق، علت و معلول پیدا میکند.
ژان پیاژه نظریههای انتخابی خود را دربارهی رشد کودک " شناختشناسی تکوینی " نامید. او همچنین بر مفهوم طرح واره تأکید کرد که بهعنوان ساختار شناختی و چهارچوبی تعریف میشود. همچنین از طریق آن میتوانیم دنیا را درک کنیم و به تشریح نظریههای او کمک میکند.
مرگ و یادبود ژان پیاژه
ژان پیاژه به دلیل نامعلومی در شانزدهم سپتامبر سال 1980 در شهر ژنو سویس درگذشت. او هنگام مرگش هشتاد و چهار سال داشت. پیکر او در سیمتیر دو پلن پالاس به خاک سپردهشده است. پیاژه مسئولیت پیشرفت رشتههای جدیدی از مطالعهی علمی را بر عهده داشت. تأثیر بسیاری بر نظریهی شناختی و روانشناسی رشد داشت.
با این حال، انتقاداتی بر نظریات او وجود دارد. بعضی از دانشمندان گفتهاند که کار او به تفاوتهای اجتماعی –فرهنگی و جغرافیای در نظر گرفته نشده است. اینکه بعضی از بزرگسالان در طی مطالعه به مرحلهی چهارم جدول او نرسیدند. ژان پیاژه به درجات پرافتخاری نائل شد که شامل جوایز اراسموس (1972 (بالزان (1978) است.
او بیش از پنجاه جلد کتاب و صدها مقاله نوشت. او اشتیاق خود برای دنبال کردن علم را با این سخن خلاصه کرد. وضعیت فعلی دانش، مانند لحظهای در تاریخ است و به همان اندازه سریع تغییر میکند. وضعیت دانش در گذشته تغییر کرده است و در بیشتر موارد خیلی سریعتر تغییر میکند.